– محيط کشت معروف؛ – فاقد هر گونه عناصر؛ – ارزش آن به واسطه وجود تخلخل كافي، وجود اكسيژن و حفظ رطوبت. اولين محيط كشت ماسه است كه براي ريشهدار کردن گياهان ارزشي خاص دارد، زيرا قلمههاي جدا شده از پايههاي مادري ذخيره غذايي به اندازه کافي دارند. اندازه ذرات ماسه و تخلخل بين اين ذرات بسته به نوع قلمهها متفاوت است پس بهتر است که براي قلمههاي مختلف اندازه معيني از محيط کشت را استفاده کنيم.
پرلايت
– منشا آتشفشاني؛ – سفيد رنگ؛ – فاقد هرگونه ذخيره غذايي؛ – ارزش آن به واسطه ذخيره آب تا 4 برابر وزن خود. دومين محيط کشت که براي تکثير قلمهها استفاده ميکنيم پرلايت است. و به دليل خصوصيات ذكر شده، در ريشهدار شدن قلمهها يا گياهاني که در غير محيط خاک پرورش مييابند بسيار مفيد و مناسب است. اندازه ذرات پرلايت بين 4- 2/1 ميليمتر است و بسته به نوع مصرف و نوع قلمه براي تکثير از پرلايتهاي نرم و نسبتاً درشت استفاده ميکنيم. معمولاً مخلوطي از پرلايتهاي خيلي نرم و نسبتاً درشت به نسبت مساوي ترکيب ميکنيم و بعنوان يک بستر ريشهزايي از آن استفاده ميشود.
ورميكولايت
– ماده معدني از نوع ميكا؛ – حاوي سيليکات منيزيم، آلومينيم و آهن است. در حقيقت يک رس حرارت ديده است که ميتواند مقدار زيادي آب را جذب کند. ورميکولايت بدليل قيمت نسبتاً بالايي که دارد مصرف چنداني ندارد. بعلاوه بعلت جذب آب حجمش زياد ميشود و نبايد تحت فشار قرار گيرد، زيرا تخلخلش را از دست ميدهد. فقط در موارد خاص براي سازگاري دادن يک گياه حاصل از کشت بافت در محيط جديد از اين ماده استفاده ميشود. بنابر اين براي تکثير معمول و متداول گياهان عمدتاً ماده مورد مصرف پرلايت يا ماسه است.
مخلوط ماسه و پرلايت
– به نسبت مساوي مخلوط ميشوند؛ – در سطح كاربردي مصرف زيادي دارد. چهارمين محيط كشت، مخلوط ماسه و پرلايت است. به نسبت مساوي يک حجمي از پرلايت و ماسه نرم (همان چيزي که در اصطلاح باغباني ماسه بادي ميگويند) را با هم مخلوط ميکنند و قلمهها را در آن قرار ميدهند. بعد از ريشهدار شدن قلمهها و اطمينان از حجم ريشه، قلمهها به محل مناسب ديگر انتقال مييابند. محيطهاي کشت قلمهها فاقد هر گونه ذخيره غذايي بوده و بدليل آنکه فوقالعاده سبک هستند تخلخل زيادي دارند و نميتوانند مواد غذايي را به مدت زيادي در خود نگه دارند. بعد از ريشهدار شدن گياهان چون نياز به عناصر معدني در گياه خيلي بالا ميرود، در يک خاک مناسب که ذخيره کافي اين مواد را دارند کشت ميشوند.
محيطهای پرورشی گياهان
كشت خاكی
– متداولترين محيط کشت شناخته شده خاک يا Soilاست. تعريف خاک و انتظاري که از خاک براي نگهداري طولاني يک گياه ميرود، بسته به نوع گياه و نياز خاص غذايي آن گياه متفاوت است. گياهان علفي و آپارتماني نياز به يک بافت بسيار سبک دارند، بافتي که تخلخل کافي دارد و آب را به اندازه مناسب در خود نگهداري ميکند و ريشهها در آن بخوبي تنفس ميکنند. – ترکيبي با نسبت مساوي از خاک برگ، ماسه بادي و خاک زارعي و داراي يک بافت خوب و مناسب براي پرورش گياهان آپارتماني اصطلاحاً خاک سبک ناميده ميشود. – خاک سنگين در باغباني کاربرد خيلي زيادي ندارد، فقط گياهاني که ساختمان ريشهاي بسيار قطور و قوي دارند مثل گل كاغذي و همچنين شاهپسند درختي و درختچه ختمي چيني در خاکهاي سنگين بهتر رشد و نمو ميکنند. – غير از خاك تركيبات مصنوعي ديگر مثل پيت هم استفاده ميشود. Peatخاكي است كه از بقاياي در حال تخمير اندامهاي مختلف گياهي بوجود آمده است. پيتهاي طبيعي حاصل تخمير خزهها هستند. دو خزه معروف بنامهاي Sphagnum و Hyponum در اروپاي شمالي به وفور يافت ميشوند و معادني که از اين خزهها در اروپاي شمالي بدست آمده تحت عنوان تورب يا پيت خالص به بازار عرضه ميشوند. پيتPH بسيار پاييني دارد و براي گياهان اسيد پسند و آنهايي که نياز به PH پايين دارند بسيار مناسب و ايدهآل است.
هيدروپونيك – كشت بدون خاك گياهان
– پرلايت؛ – ورميكولايت؛ – پشم سنگ؛ – پوكه معدني. البته اين مواد فاقد هر گونه ذخيره غذايي هستند و مواد غذايي بطور مصنوعي به اين سيستمها بايد اضافه شوند. پرلايتي كه مواد غذايي لازم به آن اضافه شده باشد بحث محيط كشت هيدروپونيک Hydroponic را به ميان ميآورد. معادن خاك پيت در چند ناحيه (عمدتاً در شمال ايران) شناسايي شدهاند ولي اين معادن دقيقاً حاصل تخمير دو خزه معروف هاپونوم Hyponum و اسفاگنوم Sphagnum نيستند. پيت يا تورب ايران رنگ روشنتري دارد در حاليکه پيت اروپا داراي رنگ قهوهاي بسيار تيره است. PH پيت در معادن ايران خيلي زياد و گاهي بيش از 7 ميباشد (يعني از حد خنثي کمي بالاتر است) ولي PH پيتهاي اروپايي حدود 5/4 است. همچنين معادن كشف شده در ايران قابل توسعه در سطح وسيع نميباشند.
رشد و نمو
مهمترين عامل بعد از بستر رشد، عوامل موثر در رشد و نمو گياه ميباشند. ابتدا تفاوت بين رشد و نمو را يادآور ميشويم (البته اين تفاوت در فرهنگ نامه انگليسي بيشتر نمايان است). رشد يا Growthبزرگ شدن سلولها و افزايش تعداد سلولها را گويند. به عبارت ديگر منظور از رشد افزايش تعداد و حجم سلولهاست. نمو يا Developmentبه مفهوم اختصاصي شدن و تمايز سلولهاست. ممكن است سلولي رشد زيادي داشته باشد ولي نمو نكرده باشد. هر وقت گياه از مرحلهاي وارد مرحلهي ديگر شود نمو يافته است. مثلاً گياه گلخانهاي را در نظر بگيريد كه چند سالي رشد رويشي داشته ولي تا زماني كه وارد فاز گلدهي نشده باشد نمو نداشته است. به معناي ديگر نمو پديدهي تخصصي شدن سلولهاست.
عوامل موثر بر رشد و نمو
داخلي: الف) عوامل ژنتيكي، ب) هورمونهاي نباتي. خارجي: الف) حرارت، ب) رطوبت، ج) نور، د) گازها. ابتدا به تعريف عوامل داخلي ميپردازيم. خصوصياتي را كه عوامل خارجي بر آن بيتاثيرند را عوامل ژنتيكي ميگويند. وقتي خصوصيات، صفر ذاتي هستند طوري كه عوامل خارجي بر آنها بيتاثيرند، براي مثال اگر گياهي گلهاي صورتي دارد عوامل خارجي نميتوانند رنگ گلهاي آن را تغيير بدهند. كنترل اعمال فيزيولوژي گياهان در مبحث هورمونها گنجانده شده است.